سخنان ناصر فکوهی را میتوان فراخوانی برای بازاندیشی در مرز میان علومانسانی و علومزیستی تفسیر کرد. او از انسانشناسان میخواهد که مغز را نهفقط بهعنوان اندامی زیستی، بلکه بهمثابه مرکز تولید «معنا»، «زبان» و «فرهنگ» مطالعه کنند. در جهان امروز که انقلاب اطلاعاتی مرزهای ذهن را گسترش داده «انسانشناسی عصبشناسی» میتواند راهی نو برای فهم «انسان در تمامیت او» بگشاید؛ انسانی که نه صرفاً فرهنگی است و نه صرفاً زیستی، بلکه موجودی در پیوستار پیچیده مغز، ذهن و فرهنگ است.