قصه‌های نان و نمک(58)/ قلیانت را زمین بگذار دختر!

Wait 5 sec.

با دوستی جلسه کاری داشتم، آدرس کافه‌ای داد و رفتیم نشستیم. دمنوش سفارش دادیم و بحث کردیم. یک‌دفعه سرم را بالا آوردم و دیدم جز ما دو نفر، 8 دختر و دو پسر دیگر هم توی کافه...