هنوز چهار پنج سال بیشتر نداشتم که مرا «میرغضب کوچولو» خطاب میکردند، وقتی در کوچه با بچهها بازی میکردم میگفتند «تو پسر مشدی کریم میرغضب هستی، پدرت سر آدمها را میبرد.»