ترور طبقه میانی فرهنگی، ترور یک گروه اجتماعی خاص نیست؛ ترور امکان داوری، گفتوگو و ترمیم است. جامعهای که کنشگران مرزیاش را یک به یک از دست میدهد، ناچار است سیاست را به نزاعهای بیپایان هویتی بسپارد و هر بار با هزینهای سنگینتر، همان چرخه را تکرار کند. اگر این فضای میانی فروبریزد، جامعه نهفقط تکهتکه، بلکه ناتوان از بازسازی خود میشود. آنچه باقی میماند، مجموعهای از قطبهای خشمگین است که نه زبان مشترکی برای گفتوگو دارند و نه افقی برای حل مسئله.