قصه‌های نان و نمک(72)/ برخوردی ساده، تحقیری بزرگ!

Wait 5 sec.

جوان از موتور پائین پرید، سمت تاکسی رفت، با لگد به در کوبید و با کف دست محکم به آینه ضربه زد و چند فحش درشت هم...