چارلی چاپلین: مادرم اتاقی در پشت کارخانهای اجاره کرده بود که هر روز بوی اسید کارخانه آن را پر میکرد
Read post on khabaronline.ir
در نزدیکی کافه شبح پدرم را دیدم، نزدیک رفتم و جریان را به او گفتم، ولی پدرم گفت: «خود من هم مست هستم و بر مشاعر خود مسلط نیستم»