چارلی چاپلین: لباس‌های کهنه مادرم را در کنار پیاده‌رو حراج کردم!

Wait 5 sec.

بازگشت سیدنی از اولین سفرش برای ما در حکم جشنی بود، زیرا بالغ بر ۳ پوند پول که همگی سکه‌های نقره بود همراه داشت. به یاد می‌آورم که تمام این پول را از جیبش روی تختخواب خالی کرد. هرگز در عمرم آن همه پول را یکجا ندیده بودم.